سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۲

100+25

بنشینم دوباره چرت و پرت بنویسم اینجا که به خیال خودم حرف های توی مغزم را خالی کرده باشم و حس بهتری پیدا کنم. زکی!
ته تهش میدانم فایده ای ندارد. شاید تا مرز اشک هم بروم. ولی معنی خشک شدن را فهمیده ای؟

طبق تقویم مانده به اختلاط هورمون. من دردم از چیز دیگریست. از اینکه مدام دارم خودم را گول میزنم. زندگی کنونم به اندازه همان روزگار گذشته و پوچ است و دارم مرتب خودم را گول میزنم که اینطور نیست.
مدام سرم توی مقاله هاست. مدام دارم میخوانم. همه چیزهایی که مربوط به فیلم های خوراکی میشود. ولی که چی؟
برای این جمله وقتی پاسخی ندارم به این بن بست مدام میرسم که گاهی سعی میکنم دیوار روبرویم را رنگ کنم. به شکل راهی به ناکجا.
چرت و پرت محض. اختلاط عقلی مفرط. خودم کاش میشد از خودم فرار کنم. ماهرانه تر از این  که نفهمم خودم من را گول زده است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر